اوره

اوره/اورک به معنای دل/قلب در ترکی است. orah در انگلیسی معنای گردو می‌دهد که شکلی شبیه به مغز دارد.

اوره

اوره/اورک به معنای دل/قلب در ترکی است. orah در انگلیسی معنای گردو می‌دهد که شکلی شبیه به مغز دارد.

۵ مطلب با موضوع «خود» ثبت شده است

از پایه‌ترین نیازها و غرایز بشر یکی رفع گرسنگی است و یکی مسائل جنسی که هر دو پایه‌ی ادامه‌ی زنده بودن هستند. در قرآن هم خداوند اشاره می‌کند که بین زن و مرد مودت و رافت قرار داده.

دو سه روز پیش با دوستان مطرح کردم که قسمت عاطفی نیاز به جنس مخالف را چطور برطرف می‌کنند؟ دو نفرشان گفتند که با روابط سطحی (نه چندان عمیق، بدون درگیری‌های احساسی) با افراد نسبتا زیاد. یکی‌شان گفت دنبال رابطه عمیق(احساسی) با یک نفر نیستم چون مثل نمونه‌هایی از بین آشنایان ممکن است طرف مشکل‌دار و ... دربیاید و وسط کار ول کند و برود جراحت احساسی ایجاد کند و من بمانم و ناراحتی و .... (این دوستان پسر هستند ها!). چرا این دوست من به رابطه‌ی احساسی مدت محدود فکر نکرده بود؟ البته منظور من از رابطه احساسی، به اشتراک گزاشتن احساسات (مثلا خوبی‌ها، لذت‌‌ها – لذت خواندن یک جمله‌ی خوب و یا بودن در یک پارک دنج- است).

اخیرا در وبلاگ‌ها و پست‌های دختران هم می‌بینم که از بغل کردن تنهایی و بودن با خود می‌نویسند و ترس از ایجاد رابطه که نکند احساساتشان دستمالی شود و یا طرف خیانت کند و برود و ...

استادی که خارج (فرانسه) درس خوانده بود می‌گفت آن‌ورها زن و مرد که با هم ازدواج (رابطه) ایجاد می‌کنند ممکن است به زمانی برسند که دیگر ادامه رابطه برایشان لذت‌بخش نباشد و به راحتی آن را به هم می‌زنند و با خوشی هر کدام به دنبال کار خویش می‌روند و بعدها حتی با‌هم هم دوست می‌مانند و ممکن است بروند با هم سینما یا غذا بخورند و ... .

عدم شفافیت دررابطه  و پیش‌فرض قراردادن دائمی بودن، از ویژگی‌های بد یک رابطه است. چرا در اطرافیانی که می‌بینم کمتری کسی به یک رابطه ۳ ۴ ساله (تقریب سال‌های حضور در دوره کارشناسی) فکر می‌کند؟ چرا اطرافیانم در نظر نمی‌گیرند که می‌شود با یکی بود، احساسات را به اشتراک گزاشت و با هم بود تا وقتی که امکانش هست؟ شاید چون پیش‌فرض جامعه ازدواج دائم برای همه عمر است. شاید چون در اطرافیانشان همچنین تجربه‌ای را مشاهده نکرده‌اند. شاید چون فکر می‌کنند یک رابطه‌ی محدود زمانی عاطفی درست نیست. ولی خب با نیازهایشان چه کار می‌کنند؟ کلی دانشجو می‌شناسم که در رابطه هستند و بوده‌اند و فقط دو نفر را در ذهن دارم که رابطه‌شان پایدار بوده. با این‌که تقریبا در اکثرشان طرف مونث فکر می‌کرده که رابطه پایدار است و در قسمت محسوسی هم طرف مذکر به فکر ازدواج دائم. ولی تقریبا هیچ‌کدامشان پایدار نبوده. حال اگر هر دو طرف از ابتدا قبول کنند که رابطه محدود زمانی باشد و هر وقت دیگر با هم بودن لذت نداشت یا امکانش نبود (مثلا با اتمام دانشگاه)دیگر آن رابطه عمیق را نداشته باشند، قسمتی از رابطه‌ها بهتر نمی‌شود؟ چرا همه فرضی را می‌گیرند که همه می‌دانند که تاریخ تجربه خلافش را ثابت کرده؟

------------------------------

متعه یا ازدواج موقت نوعی رابطه‌ی مشروع به‌غیر از ازدواج(دائم) در اسلام (شیعه) هست. نیاز به توضیح نیست که محدود کردن روابط دوجنس مخالف فقط به یک عهد دائمی زندگی تا آخر عمر عملا امکان اجرایی ندارد. نه فقط هزینه‌های این عهددائم بلکه شرایط و ویژگی‌های جامعه امروزی (همچون نیاز به چندین سال تحصیل و ویژگی‌های جامعه شهرنشینی) باعث می‌شود حتی در صورت تمایل هم امکان این تعهد نباشد و از طرف دیگر میل به ایجاد رابطه‌های عمری در سنین پایین کمتر شود. در نتیجه اسلام که خود می‌گوید که خداوند بین زن و مرد رافت قرار داده و یکی پوشش دیگری است و آرامش‌دهنده‌ی هم هستند، پیشنهاد داده که روابط این دو جنس از بشر در یک چارچوب باشد.

 

در متعه(ازدواج موقت) می‌توان انواع شر‌ط‌ها را گذاشت. برای مثال شرط گذاشته شود که رابطه‌ی دو طرف فقط مختص حرف زدن باشد و حتی دست هم‌دیگر را گرفتن هم خارج از این عهد، و حرام باشد. این شروط هم هر لحظه با توافق طرفین امکان فسخ دارند. در طول مدتی که در کلاس‌ها و جمع‌ها در مورد متعه بحث کرده‌ام اغلب متعه را با رابطه‌ی جنسی هم‌سنگ گرفته‌اند و در نتیجه از این قابلیت شروط متعه به کل غفلت شده. قابلیتی که می‌تواند روابط نسبتا پنهان دوجنس در جامعه امروزی ایران (مخصوصا در شهرهایی به جز چندشهر بزرگ) را به سطح آورده و در یک چارچوب مشخص و بدون اضطراب‌ها و تشویش‌های روحی و فرهنگی قرار دهد.

برایم بسیار جالب است که چرا این همه دوست و آشنایی که در رابطه هستند و ساعت‌ها و اس‌ام‌اس‌ها با هم جمله ردوبدل می‌کنند، چرا «یک جمله ویک کلمه‌ی» ازدواج موقت را نمی‌گویند؟ یکی از دوستان را مجاب کردم که پیشنهاد ردوبدل کردن این دو جمله را با شرط گزاشتن به طرف مقابل بدهد. با این که مدتی بود با هم بودند، طرف مقابل بسیار در مقابل این پیشنهاد پرخاش کرده بود(:

------------------------------

اشتراک احساسات (رابطه احساسی) می‌تواند محدود زمانی باشد؟

* دیروز وقتی داشتم از روی جوی آب می‌پریدم، کفشم پاره شد. مجبور شدم بندش را بکنم توی جوراب. با همین وضعیت در یکی از مناطق شلوغ شهر دنبال مجله گشتم. بسیار با اعتماد به نفس (مثل اوقات عادی! ) قدم برمی‌داشتم و با دیگران ارتباط برقرار می‌کردم.

من در آن لحظات فرقی با یک فقیر که فقط همین کفش پاره را دارد، نداشتم. بالاخره هم کفش او پاره بود و هم کفش من(: . ولی من اعتماد به نفس داشتم و می‌دانستم که وضعیت فعلی من با افراد موجود در خیابان فرق خاصی ندارد، من هیچ چیز کم ندارم و این وضعیت دارای توضیح است. اگر کسی با لبخند یا اشاره این وضعیت را مسخره کند، از جهالت وی است.

 * تجربه جالبی بود. فهمیدم که همین طور باید با بسیاری از موارد برخورد کنم.

  •  سر من زیاد درد می‌گیرد. شاید به طور متوسط هر دو ماه یک بار.

  • در یکی از سخنرانی‌های TED*،  اندی‌پودی‌کامب مطلب جالبی می‌گوید: «هنگامی که در حال مرور تفکراتمان هستیم، یک فکر مضطرب را می‌بینیم، بعد فکر می‌کنیم که هی، ما یک فکر مضطرب داریم و ... تا آن که در مورد داشتن همچنین فکری در خودمان نگران می‌شویم. یا وقتی یک دندان پوسیده داریم، هی با زبان آن را تحریک می‌کنیم و به خودمان می‌گوییم هی من یک دندان پوسیده دارم و در مورد اذیت کردنش فکر می‌کنیم!»

  • روایتی است که علامه امینی در هند به دنبال مطالعه و جمع‌آوری مطالب الغدیر بوده. هوا بسیار گرم بوده و علامه اهمیتی نمی‌داده. باعث تعجب می‌شود، می‌پرسند احساس گرما نمی‌کنی؟، سرش را بالا می‌آورد می‌گوید «آری گرم است!». شدت تمرکز بر روی موضوع باعث شده که علامه متوجه گرمای زیاد آن منطقه نشود.

  •  روش گاندی مبارزه منفی بوده. یک چیزی مثل این‌ که برای مبارزه با جنگ و خشونت، بهتر است صلح را گسترش را بدهیم. مبارزه با جنگ خود نوعی اهمیت دادن و توجه به جنگ و بزرگ کردن آن است. 

  •  حاج آقا علیپور در جزوه اخلاق «فطرت» در قسمت مهمی به تمرکز می‌پردازد. می‌گوید که خداوند در قرآن آدمی را به برگرداندن «وجه» به سوی خدا توصیه کرده. وجه را هم حد نهایت تمرکز آدمی تعریف می‌کند، یعنی همه توجه را. می‌گوید بعد از تمرکز است که انسان به مراحل بعدی می‌رسد.

  •  دیروز سردرد داشتم. ولی دیروز خیلی بهتر سپری شد، سردردم کمتر خودش را نشان داد. چون کمتر به فکر این که سردرد دارم فکر کردم.

*این ویدئو را می‌توانید در لینک زیر تماشا کنید:

http://www.ted.com/talks/andy_puddicombe_all_it_takes_is_10_mindful_minutes.html