لیسیا رانزولی، از نمایندگان ایتالیا در پارلمان اروپا، در حالی که دخترش را روی زانو نشانده است به یکی از مصوبات پارلمان رای میدهد.
- ۰ نظر
- ۲۹ آبان ۹۲ ، ۲۱:۳۱
لیسیا رانزولی، از نمایندگان ایتالیا در پارلمان اروپا، در حالی که دخترش را روی زانو نشانده است به یکی از مصوبات پارلمان رای میدهد.
یوسفیانملا در عین حال افزوده است: «اگر موضوع انتخابات آینده مجلس نبود به خدا قسم تا کنون مسئله حل و یارانهها حذف میشد.»
به اعتقاد این نماینده مجلس «دولت و مجلس به فکر انتخابات آینده هستند و در واقع منافع شخصی نمایندگان و مسئولان دولت» وابسته به ادامه اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها است.
براساس اعلام کارشناسان دولت هر ماه ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد تومان برای پرداخت یارانهها کمبود بودجه دارد.
عبید اللّه ، شمر بن ذى الجوشن را با چهار هزار سوار ، به سوى او فرستاد و به عمر بن سعد نوشت : «هنگامى که این نامه ام به تو رسید، به حسین بن على ، مهلت نده و گلویش (گربانش) را بگیر و میان آب و او ، مانع شو، همان گونه که میان عثمان و آب ، در روز حادثه قتل عثمان ، مانع شدند». (+)
نکته: حسین در آن واقعه در حال دفاع از خانه عثمان از دست افراد خشمین بود. (توضیح بیشتر)
چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهٔ جنسی؟ ما باید این را فکر کنیم. خب، از آن طرف میگویند که اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببینیم چگونه میشود کاری کرد که همه ی اینها با هم جمع بشود. ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری خانهٔ مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِنَ یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ (۴) این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف میزند.
سید علی خامنه ای - قسمتی از پیام ارسال شده برای همایش « تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه»
از پایهترین نیازها و غرایز بشر یکی رفع گرسنگی است و یکی مسائل جنسی که هر دو پایهی ادامهی زنده بودن هستند. در قرآن هم خداوند اشاره میکند که بین زن و مرد مودت و رافت قرار داده.
دو سه روز پیش با دوستان مطرح کردم که قسمت عاطفی نیاز به جنس مخالف را چطور برطرف میکنند؟ دو نفرشان گفتند که با روابط سطحی (نه چندان عمیق، بدون درگیریهای احساسی) با افراد نسبتا زیاد. یکیشان گفت دنبال رابطه عمیق(احساسی) با یک نفر نیستم چون مثل نمونههایی از بین آشنایان ممکن است طرف مشکلدار و ... دربیاید و وسط کار ول کند و برود جراحت احساسی ایجاد کند و من بمانم و ناراحتی و .... (این دوستان پسر هستند ها!). چرا این دوست من به رابطهی احساسی مدت محدود فکر نکرده بود؟ البته منظور من از رابطه احساسی، به اشتراک گزاشتن احساسات (مثلا خوبیها، لذتها – لذت خواندن یک جملهی خوب و یا بودن در یک پارک دنج- است).
اخیرا در وبلاگها و پستهای دختران هم میبینم که از بغل کردن تنهایی و بودن با خود مینویسند و ترس از ایجاد رابطه که نکند احساساتشان دستمالی شود و یا طرف خیانت کند و برود و ...
استادی که خارج (فرانسه) درس خوانده بود میگفت آنورها زن و مرد که با هم ازدواج (رابطه) ایجاد میکنند ممکن است به زمانی برسند که دیگر ادامه رابطه برایشان لذتبخش نباشد و به راحتی آن را به هم میزنند و با خوشی هر کدام به دنبال کار خویش میروند و بعدها حتی باهم هم دوست میمانند و ممکن است بروند با هم سینما یا غذا بخورند و ... .
عدم شفافیت دررابطه و پیشفرض قراردادن دائمی بودن، از ویژگیهای بد یک رابطه است. چرا در اطرافیانی که میبینم کمتری کسی به یک رابطه ۳ ۴ ساله (تقریب سالهای حضور در دوره کارشناسی) فکر میکند؟ چرا اطرافیانم در نظر نمیگیرند که میشود با یکی بود، احساسات را به اشتراک گزاشت و با هم بود تا وقتی که امکانش هست؟ شاید چون پیشفرض جامعه ازدواج دائم برای همه عمر است. شاید چون در اطرافیانشان همچنین تجربهای را مشاهده نکردهاند. شاید چون فکر میکنند یک رابطهی محدود زمانی عاطفی درست نیست. ولی خب با نیازهایشان چه کار میکنند؟ کلی دانشجو میشناسم که در رابطه هستند و بودهاند و فقط دو نفر را در ذهن دارم که رابطهشان پایدار بوده. با اینکه تقریبا در اکثرشان طرف مونث فکر میکرده که رابطه پایدار است و در قسمت محسوسی هم طرف مذکر به فکر ازدواج دائم. ولی تقریبا هیچکدامشان پایدار نبوده. حال اگر هر دو طرف از ابتدا قبول کنند که رابطه محدود زمانی باشد و هر وقت دیگر با هم بودن لذت نداشت یا امکانش نبود (مثلا با اتمام دانشگاه)دیگر آن رابطه عمیق را نداشته باشند، قسمتی از رابطهها بهتر نمیشود؟ چرا همه فرضی را میگیرند که همه میدانند که تاریخ تجربه خلافش را ثابت کرده؟
------------------------------
متعه یا ازدواج موقت نوعی رابطهی مشروع بهغیر از ازدواج(دائم) در اسلام (شیعه) هست. نیاز به توضیح نیست که محدود کردن روابط دوجنس مخالف فقط به یک عهد دائمی زندگی تا آخر عمر عملا امکان اجرایی ندارد. نه فقط هزینههای این عهددائم بلکه شرایط و ویژگیهای جامعه امروزی (همچون نیاز به چندین سال تحصیل و ویژگیهای جامعه شهرنشینی) باعث میشود حتی در صورت تمایل هم امکان این تعهد نباشد و از طرف دیگر میل به ایجاد رابطههای عمری در سنین پایین کمتر شود. در نتیجه اسلام که خود میگوید که خداوند بین زن و مرد رافت قرار داده و یکی پوشش دیگری است و آرامشدهندهی هم هستند، پیشنهاد داده که روابط این دو جنس از بشر در یک چارچوب باشد.
در متعه(ازدواج موقت) میتوان انواع شرطها را گذاشت. برای مثال شرط گذاشته شود که رابطهی دو طرف فقط مختص حرف زدن باشد و حتی دست همدیگر را گرفتن هم خارج از این عهد، و حرام باشد. این شروط هم هر لحظه با توافق طرفین امکان فسخ دارند. در طول مدتی که در کلاسها و جمعها در مورد متعه بحث کردهام اغلب متعه را با رابطهی جنسی همسنگ گرفتهاند و در نتیجه از این قابلیت شروط متعه به کل غفلت شده. قابلیتی که میتواند روابط نسبتا پنهان دوجنس در جامعه امروزی ایران (مخصوصا در شهرهایی به جز چندشهر بزرگ) را به سطح آورده و در یک چارچوب مشخص و بدون اضطرابها و تشویشهای روحی و فرهنگی قرار دهد.
برایم بسیار جالب است که چرا این همه دوست و آشنایی که در رابطه هستند و ساعتها و اساماسها با هم جمله ردوبدل میکنند، چرا «یک جمله ویک کلمهی» ازدواج موقت را نمیگویند؟ یکی از دوستان را مجاب کردم که پیشنهاد ردوبدل کردن این دو جمله را با شرط گزاشتن به طرف مقابل بدهد. با این که مدتی بود با هم بودند، طرف مقابل بسیار در مقابل این پیشنهاد پرخاش کرده بود(:
------------------------------
اشتراک احساسات (رابطه احساسی) میتواند محدود زمانی باشد؟
تریلر فیلم را که دیدم نشانهای از موضوع اصلی فیلم ندیدم. چند نمای زیبا بود با آهنگی متین و خوب. ولی فیلم را که دیدم، چیز بیشتری را تقریبا ندیدم. کل فیلم هم همان نماهای زیبا بود و باز آهنگی جالب که کار یک آهنگساز خارجی بود.
(خطر اسپویلر)
فیلمی از محمدهادی کریمی در مورد یک خانم با تحصیلات حوزوی که با مشکل نازایی درگیر است. طی اتفاقاتی بالاخره با استفاده از بانک جنین و سلولهای فریزشده این مشکل تا مرز حل شدن پیش میرود و این خانم برای شکر، درخواست یک دبیرستان دخترانه را برای دخالت درمورد یک خودکشی قبول میکند. در این دبیرستان یک جمع دخترانه در دام یک شیطانپرست افتادهاند و کارشان شده مواد روانگردان و شعارشان هم s.ex is our prophet .
در ادامه داستان میبینیم که به تعداد خودکشیها اضافه میشود و در نهایت جنین به طور سالم رشد میکند و ...
فکر نکنم به این (ویدئو) بشود گفت فیلم، یا حداقل فراستی این را فیلم بداند. فیلم نماهای جالبی و زیبایی دارد که با یک آهنگ خوب قرین شده. نماهایی مثل حرکت زیر باران و تعویض دمنوش با سیگار و کشیدن شکلک روی جای فنجان روی کاغذ.
ولی بقیه فیلم، یا همان موضوع اصلی چنگی به دل نمیزند. موضوع شیطانپرستی سطحی بررسی شده، پیامها مستقیم هستند، افراد درگیر را بسیار ساده نشان میدهد و با موضوعاتی مثل اینترنت سیاهسفید برخورد میکند. در قسمتی از فیلم دلیل جذب شدن یکی از دختران را میفهمیم، این دختر در کودکی مادرش را از دست داده و به او گفتهاند که مادرش به بهشت رفته، از طرفی این شیطانپرست با استفاده از اینترنت و چت ویدئویی به او گفته که بهشت این دختر روی همین زمین خاکی است یا همان تن اوست و این شیطان پرست میتواند او را به بهشت ببرد!
در نمایی شوهر این خانم به حضور خداوند در زندگی این دنیایی به نوعی شک میکند و بعد با شوخی میگوید که «نترس، سنگ نمیشوم!». در آخرهای فیلم هم میبینیم که شیطانپرست اصلی دچار نوعی بیماری شده که باعث میشود توان حرکتیاش از دست برود. نکته این جاست که بعد از توصیف این بیماری توسط پزشک، پزشک ۲ بار صریحا به «شبیه سنگ شدن» اشاره میکند!
در نمایی ما رجوع این خانم به یک پیرمرشد را می بینیم. جالب اینجاست که این رجوع و راهنمایی آن پیرمرشد فقط توسط دوسه جمله ابراز شده و صحنه فقط روی آن پیر تمرکز میکند و بعد ما تاثیرات آن سخنان را در رفتار این خانم نمیبینیم. به طور خلاصه اینکه اگر این صحنه از فیلم حذف میشد هیچکس نمیفهمید.
از نکات خوب و صحنههایی که در سینمای ایران جدید است، میتوان به تفاوت پررنگ یک خانم مذهبی در بیرون از خانه و داخل خانه اشاره کرد. این خانم بیرون از خانه با چادر و حجابی کاملا پوشیده حاضر میشود، در کلاس با حجابی بازتر و در خانه کاملا با پوششی جذاب و شاد.
+ پیشنهاد میکنم نقد امین رضایی در کافه نقد را هم بخوانید.
+ آنونس (تریلر) فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» در آپارات