اوره

اوره/اورک به معنای دل/قلب در ترکی است. orah در انگلیسی معنای گردو می‌دهد که شکلی شبیه به مغز دارد.

اوره

اوره/اورک به معنای دل/قلب در ترکی است. orah در انگلیسی معنای گردو می‌دهد که شکلی شبیه به مغز دارد.

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

[اخطار: این نوشته اطلاعات خاصی به اطلاعاتتان اضافه نمی‌کند و اگر کارتون را ندیده باشید ممکن است مبهم به نظرتان بیاید. انسجام پست‌های جدی‌تر را ندارد.]

Big Hero 6 یکی از انیمیشن‌های مطرح کمپانی دیزنی در سال ۲۰۱۴ بود. به نظرم متوسط یا کمی بالاتر از متوسط بود. پیام خاصی نداشت، ولی جوش دلنشین بود. چند سوراخ در داستان انیمیشن بود که نمی‌فهمم در کار دیزنی چرا باید این‌ها باشد!؟

موضوع فیلم داستان یک پسربچه نابغه سازنده روبات است که از روباتی که ساخته سو‌استفاده می‌شود و او با ساختن روبات‌های جدید و همراهی دوستانش به جنگ خلافکار داستان می‌رود. [از این به بعد قسمت‌های بیشتری از داستان لو می‌رود]. اما داستان این که بدمن فیلم چطور به این‌جا رسیده روان و محکم نیست. بدمن فیلم را در صحنه‌های اول همان پیر دانای خوب می‌بینیم که به علم کمک کرده و افراد نیک زیردستش کار می‌کنند و به او اعتماد دارند و برای نجات او خودشان را به خطر می‌اندازند.

اما این فرد نیک چطور تبدیل می‌شود به بدمن؟ یک‌هویی! در چند ثانیه می‌فهمیم که او یک فرد خودخواه بود و در یک آزمایش علمی دخترش را از دست می‌دهد و در نتیجه از مسئول اصلی آزمایش کینه به دل می‌گیرد.

از طرفی پسر مخترع می‌آید تا در نمایشگاه اختراعات، اختراعش را نمایش دهد. نمایشگاه آتش می‌گیرد و بدمن داستان با استفاده از اختراع پسرک جان خودش را نجات می‌دهد و بعد با گسترش اختراع سعی می‌کند انتقامش را از مسئول آزمایش بگیرد.

اما سوراخ‌های داستان کجاست؟

نمی‌فهمیم که نمایشگاه چطور آتش می‌گیرد. روند تبدیل شدن آن مرد نیک به بدمن داستان را نمی‌بینیم. آن مرد که خودش دانشمند بوده حتما قبل از دیدن اختراع هم  خودش توانایی انتقام گرفتن را داشته و نمی‌فهمیم که اختراع پسرک چرا باعث کل قضیه داستان می‌شود؟

کل قضیه از دست رفتن دختر آن مرد و نجات دادن آخرش و انجام آزمایش هم خیلی سطحی است. اگر صرفا با وارد شدن به پرتال زمان می‌شد دختر را برگرداند، چرا مسئولان آزمایش خودشان این کار را انجام ندادند؟ چرا خود پدر دانشمند سعی نکرد؟

نحوه انتقام گرفتن هم سطحی است. اهمیت ساختمانی که افتتاح می‌شود در چیست که خراب کردنش این قدر مهم است؟ و ....

البته اشکالات بسیار دیگری هم می‌توان گرفت. ولی خب برای داستان یک انیمیشین دقت زیاد در جزئیات لازم نیست و همین سوالات کلی اگر جواب داده می‌شد(که به نظرم با ۱۰ دقیقه بیشتر همه‌شان را می‌شد جواب داد) با یک انمیشین جذاب‌تر و منسجم‌تر روبه‌رو بودیم. با این حال من هنوز Big Hero 6  را به طرفداران کارتون‌ها(انمیشین‌ها) توصیه می‌کنم، البته اگر طرفدار سخت‌گیری نیستند و هر سال بیشتر از ۲ انمیشین می‌بینند(:

 

اما آن اضافاتی که نهایتا ۱۰ دقیقه به نظرم به کارتون اضافه می کردند چه بود؟

چند دقیقه:

صحنه‌هایی که دانشمند پدر(بدمن) را افسرده از دست دادن دخترش می‌دیدیم.

صحنه‌هایی که نشان از تلاش پدر برای یافتن دختر بود و دلیل ناکامیی که پسر مخترع با اختراعش آن را حل می‌کرد.

صحنه‌هایی که نشان از افزایش غیرعادی توجه بدمن به تحقیق روی تکنولوژی‌هایی که کاربرد نظامی دارند(مثل تکنولوژیی که سیب‌ها را برید)

حذف اتفاق آتش‌سوزی نمایشگاه و قرار دادن داستان دزدیده شدن اختراع و ناپدید شدن بدمن.

صحنه‌هایی که نشان می‌داد مسئول آزمایش تمام زندگی‌اش را روی آخرین پروژه‌اش می‌گذارد.

ویرایش ساعت ۲۲ ۲۵ بهمن ۱۳۹۳:

نظر یکی از دوستان در مورد همین پست که در فیس‌بوک گذاشته شده بود:

کلا داستان خیلی بی سر و ته یه جورایئ بیشتر شبیه فیلم نامه های کریستوفر نولان بود .

ولی ایراد هایی که گرفتی اکثرن اگه با پیش زمینه جلو بری قابل حل بودن. کل ایده ی فیلم از سری داستان های Iron Man برداشته شده چند سال پیش یک کارتون ژآپنی ساختند با همین مزمون که شخصیت روباتیک ماجرا وارد دنیای آدما میشه ولی خب اون کارتون خیلی سطح بالا بود.

ایده شخصیت اصلی بد داستان رو هم از سری داستان های Spiderman شخصیت اختاپوس کش رفتند و برای همین اینطوری میشه، اگه پیشینه اختاپوس یه نگاه بندازی، میبینی که یک اشتباه باعث انفجار آزمایشگاهش میشه و به وسیله رباتیک هایی به شکل معجزه آسائی زنده میمونه. ایده اصلی داستان هم همینطوره. البته توی فیلم یک جا اشاره میکنه که این این شما هستین که روی میکرو ربات ها تاثیر میزارید نه بر عکس که حس میکنم همین رو بیان میکنه تا در ادامه نشون بده که این میکرو ربات ها هستند که خشم دکتر اصلی داستان پدیدار میکنند!

 

یک جا درباره دختر پروفسور داستان اشاره کردی که چرا اگه میشد نرفتند دنبالش خب، ماجرا از این قرار که اینها فکر کردن وقتی دختره وارد اون پورتال شده و خارج نشده یعنی مرده یعنی این رو در نظر گرفتن با توجه وارد شدن به یک فضای نا معلوم و عدم خروج و عدم امکان دسترسی به اون شخصیت یعنی اون مرده.

توی داستان روبات میاد شخصیت بد داستان رو اسکن میکنه و اطلاعات خونی و . . . اش رو در میاره برای همین شخصیت اصلی داستان میاد با طراحی اسکنر بسیار قوی و بزرگ اون رو تو سطح شهر جستجو میکنه، وقتی آخر داستان میرسه روبات با استفاده همین اسکنر میتونه بررسی کنه که درون پورتال کسی زنده هست یا نه، که به شکل شانسی این اتفاق میوفته!! این دومین ایرادت که رد میشه.

 

درباره ساختمون هم خب پروفسور اگه اشتباه نکنم اشاره میکنه به خاطر خودخواهی اینا باعث کشته شدن دختر من شدی و یه جوری میخواد انتقام بگیره از شخصیت اصلی داستان یعنی با از بین بردن هرچی که ساخته اون رو بدبخت کنه نه اینکه باعث مرگش بشه!!

 

اما در کل به نظرم بزرگترین مشکل داستان حذف قسمت نمایش چگونگی انفجار آزمایشگاه و مرگ تاداشی بود، اگه اون رو یک کم بهش بال و پر میدادن خیلی داستان جالب تر میشد! یا حتا موقعی که شخصیت اصلی متوجه میشه پروفسور پشت ماجراست یک فلش بک درست و درمون میخورد و معلوم میشد چه خبره خیلی بهتر بود! مثلا پروفسور میگفت من وقتی میکرو روبات های تورو دیدم تصمیم گرفتم از اون ها استفاده کنم و بر اساس فلان اشتباه آزمایشگااه منفجر شد که خب این اشاره رو نداره1!!

 

---------

در کل آره داستان خیلی جای کار داشت ولی خب ایراداتی هم که گرفتی اکثرشون با دیدن و پیش زمینه فیلم میشد حل کرد .